man mineviisam man mineviisam
درباره ما


به وبلاگ من خوش آمدید

پیوند روزانه

هاست لینکوس
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
قلاده اموزشی شوک دار
الوقلیون

جستجو

"لطفا از کلمات کلیدی برای جستجو استفاده کنید !!!



طراح قالب


Www.LoxBlog.Com

Main

My profile

Log out


man mineviisam

rooman
پست اول
موضوع: <-PostCategory->

اینجا سرزمین جمله های وارونه است؛

جایی که"گنج" "جنگ"میشود

،"درمان" "نامرد"و "قهقهه" "هق هق"!!!

 ولی"دزد"همان"دزد"است،"درد"همان"درد"است

و"گرگ"همان"گرگ"....
آری سرزمین جملات وارونه جاییست که"من" "نم"زده میشود

و"یار" "رای"عوض کرده است..

."راه"گویی"هار"شده و"روز"به"زور"میگذرد..

"آشنا"راجز در"انشا"نمیبینی و چه "سرد"است این"درس"زندگی...ا

اینجاست که"مرگ"برایم"گرم"میشود؛

چرا که"درد"همان"درد"است...دلم"آرامش" وارونه میخواهد....

 

 

-بچه ها الفرار

همه باسرعت اوف تا دوییدیم سمت در خونه و بعدم ارتا سوییچ ماشین خوشگله شودر اورد و همه ار ترس مامان پریدیم تو ماشین اخه این چ کاری بود یعنی منشی بنده خدا جوری سیاهی چشاش رفت ک همه گفتیم پلو پلو خخخخخخ

من-ایلا ی بزنگ ب مامان بزا نگران نشه بگو قراره با خرج اریا خان نهاروو بیرون باشیم

تا اینو گفتم جفتشون افتادن ب جون من :چی؟

من-اوهو اوهو یکی یکی خانوما مقدم ترن ایلا جون بگو

ایلا-چرا من زنگ بزنم اونم دقیقا زمانی ک مامان در حد فورانه خودت بزنگ

من-بی جر بزه ارتا زنگ میزنه

ارتا-نه خیرم خودت زنگ میزنی

من-اریا زنگ میزنه

اریا-نه فقط خودت

من-اقا میخواید وسط خیابون نگه دارید از یکی همون وسط بپرسیم؟هوم ؟خوبه؟

هرسه تا شون با هم گفتن :نه فقط خودت

من-ای بی شعورا بعدی

اریا-چرا من باید نهار بدم؟

من-چونکه زیرا ب دلیل اینکه

اریا-جدی ایدا مثلا تو ماشینتو ی هفته پیش عوض کردی یالا تو باید بدی

من-ای بابا من ک به همتون همون هفته پیش شام دادم حالا یکی دیگ حساب کنه

ایلا-راست میگ بنده خدا ارتا تو باید بدی

-نه چه کاریه ناهار بریم خونه

-نه کیفش ب همینه ک خواهر برادری بیرون باشیم

ارتا-خوب پس دنگی میدیم

من-اخه من تو اون هیری ویری پول از کجا می اوردم

اریا-حالا این ی دفعه من ب جات کارت میکشم

پریدم جلو ولپش رو بوس کردم –جیگرتو داداش اریا

اریا-خانوم لوس بعدا دوبرابر ازت میگیرم

من-نه دیگ نداشتیم

ایلا-بزنگ دیگه

من-اخه گوشیمو نیاوردم

ارتا از جلو در داشبورد هیونداجنسیسش رو باز کرد وگوشیشو برداشت وسمت من گرفت:بیا

من-ایول ارتا جونم فقط میزارم رو بلند گو همه باهم بحرفیم ها

زنگ زدم ب گوشی مامان یه بوق دوبوق سه بوق چهار بوق پنج بوق بلاخره برداشت

-چرا شما ی کاری میکنید بعدش در میرید خوب وایستید دیگ وایستید ببینید باهاتون چی کار دارم یهو دیدی با اون عشق وعلاقه خواستم بیام ماچتون کنم

ما چهار تا هم مثل گروه کر گفتیم :سلام مامان معذرت

-خیله خوب ولی وقتی برسید خونه بابابا تون میافتیم ب جونتون وقلقلکتون میدیم اخ بچه جان ها اون کار بود شما امروز تو مطبم کردید منشی بنده خدا غش کرد

ایلا-مامان جان مامعذرت میخوایم

مامان-چ عجب ی کاری کردید معذرت هم خواستید ولی گفته باشم برنامه قلقلک سرجاشه ها

-مامان دیگ

مامان-نه دیگ همون ک گفتم

من-مامان ما نهار رو بیرون میخوریم اگ میخوای برای شما هم ی چیزی بگیریم

مامان-ایدا تو یکی ساکت هرچی میکشم از دست توه اخه نمیدونم تو چرا انقد شری بچه حالا اون سه تا ب کنار تو برای خودت اندازه سه تایی

من-مامانی؟؟!!

مامان-باشه بابا ی برگ بخرید برام بیاید

ارتا-مامان برگ چاق میکنه هاااااااا

مامان-اوا راست میگید اصن غذاهای بیرون همه چاق میکنن هرچی خریدید بیارید خونه در جوار هم بخوریم

اریا-ن مامان جان شما هنوز عصبی ای شام میگیریم میایم خونه میخوریم

مامان-باشه فقط برای مریم جون هم بگیرید رزا هم اینجاستا

-باشه

مامان-ای برای این گروه کرتون دلم تنگ شده بود خوب فعلا بای

-بای

قطع کردم وافتادم ب جون اریا

من-اریا بی شعور نمیگی ما پول از کجا بیاریم باید پول همه غذا ها رو خودت بدی

اریا-نه خیرم نمیدم

تا این حرف اریا رو شنیدم مثل فشنگ از کوره در رفتم پامو گذاشتم رو بغل دنده وپریدم تو بغل اریا  ارتا وایلا ی عالمه نق زدن ولی من عین خیالمم نبود شروع کردم ب کخ ریختن حالا موهاشو نکش کی بکش انقد موهاو دماغ وگوشای اریا رو کشیدم ک شد عین لبو

اریا-ایییی ایدا چی کار میکنی همه موهامو کندی ای دماغم اییییی دیگه چرا پلکم رو میکشی دستتو از تو چشمم در بیار اوففففف خدااااااا

من-عهههه یا بگو پول غذا ها رومیدی یا دوباره دستمو میکنم تو چشمت زوووووددددد

ارتا-نگاه چ گندی زدی صد رو شاخشه الان میخوای بگی چی ب پلیسه هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یهو رو ب رومو نگاه کردم یا قمر بنی هاشم اینا کی ان ؟اصن اینهمه پلیس ی دفعه از کجا پیداشون شد وایی خدا حالا چی بگم تا ارتا نگه داشت سریع پریدم پایین

من-سلام اقا پلیسه ک شبا ک ما میخوابیم شما بیدارین

همه اینا رو با ی حالت کش دار بچه گانه گفتم تا اومدم سرم رو بالا بگیرم دیدم یکی پکید انقد خندید خوب ک نگاه کردم دیدم عمو ارسلانه

من-عههه عمو شمایید خوب شد خودتونید یعنی ب کام ما ب نام دیگ موریانه ازار ک پای خربزه لرزیده هم نمیشنینه

استرس گرفته بودم اومدم ی ضرب المثل بگم زدم کلا ادبیات فارسی رو ترکوندم تا اومدم ی کلمه دیگه حرف بزنم عمو گفت :هیس نمیخواد چیزی بگی زبان مادریتو کلا متلاشی کردی عمو جون

با ی حالت با نمک خیز برداشتم سمت عموو گفتم:عمو جون نکنه از اون گوش مالیای اریا هوس کردی

بعدم افتادم دنبالش ک قلقلکش بدم ک دستامو بالا گرفت و گفت:نه عمو جون دستت درد نکنه بچه ها ک حالا از ماشین پیاده شدن بودن همگی با هم ی سلام گفتن

عمو-سلام چهار قلوهای افسانه ای

من-عهههه عمو جون اون از بابا ک میگه چهار تفنگ دار هستی جون میگه زیبایان بیدار اینم از شما

همون جوری ک دستمامو بالا گرفته بود یواش پایین اورد وگفت :خوب باشه ما هم روش

نامرد دستامو خیلی سفت گرفته بود بچه ها سرشرو گرم کردن منم ک فک کردم موقعیت مناسبه خواستم دستامو از تو دست عمو بکشم بیرون ولی نشد هرچی جول جول کردم نتونستم دستامو از تو دستش در بیارم حالا این عموی ما هم جلوی اینهمه سرباز مونده بود خاله زنک بازی در بیاره ی نگا کردم ب سربازا واون سرگرده ک دیدم همه شون دارن با در قابلمه ما رو تماشا میکنن هه بنده خدا ها یکم محکم تر جول وجول کردم دیدم نه ن حواسش هست نه دلش میخواد ولم کنه

من-عمو جون تعارف نکنا ب خدا ناراحت میشم اصن این دستامو بکن ببر

عمو-نه عمو جون چرا دستاتو خودتو میخوام ببرم

ای بابا همه عمو دارن ماهم عمو داریم نکنه جدی جدی میخواد منو ببره کلانتری ؟اه اصن غلط کردم

من-ن بابا عمو جون دیگ مزاحمتون نمیشم حتما کلانتری ام شلوغه و....

عمو-کی گفته میبرمت کلانتری؟میبرمت خونه خودمون تا یکم قلقلکت بدم حالم جا بیاد

اوه اوه خطریه خطریه نمیدونم این سکسکه لعنتی یهویی از کجا اومد ک شروع کردم ب سکسکه زدن

من-عمو...جون من مزاحمتون نمیشم زن...عمو هم کار دار...ه پسراتونم ...گریه شون میگیره ...

هی داشت سکسکه ام تند تر میشد یهو عمو زد زیر خنده حالا نخند کی بخند ای بابا عمو دستام سیاه شد ولم کن هم دستام سیاه شده بود هم سکسکه ام گرفته بود شدیدا بعدم در همون حالت منو کشید سمت ماشین خودش منم محض شوخی شروع کردم ب کلی بازی

-ای ...مردم بیاید...کمک نذا...نذارید منو با...خودش ببرهه...

هم جیغ میزدم هم سکسه میزدم ک واقعا صحنه جالبی شده بود همه سربازا خنده شون گرفته بود

من-ای...بی شعورا منو چق...چقد فروختید ارتا اریا ای...ایلا بی شعورا ی کاری کنید دیگ ...

همونجوری ک جیغ جیغ میکردم وعمو هم منو دنبال خودش میکشوند نگاهم افتاد سمت اریا اوه اوه بچه رو باش چ قرمز شده نچ نچ یهو زدم زیر خنده ک ی سلام نظامی داد با اون قیافه قرمز واقعا دیدنی شده بود حیف کاش ناخونامو مثل ایلا دراز میکردم بعد میافتادم ب جونش منو بگو ک ناخونام کوتاهه تف بلاخره عمو منو انداخت تو ماشینش قفل مرکزی رو زد ولی من تسلیم بشو نیستم چی فک کردید ناسلامتی قراره ی ناهار مجانی بگیرما !!!! شیشه رو باز کردم واز شیشه پریدم بیرون عمو پشت ب من وایستاده بود ومنو ندید منم اول خواستم برم سراغ اریا ولی دیدم ک قیافه اش خطریه رفتم واز بازوی ارتا اویزون شدم

من-ارتایی نزا منو ببره

ارتا-عمو جون ابنو ی ی هفته با خودتون ببرید ب خدا همه مونو اسی کرده

منم با حرص دست ارتا رو ول کردمو رو ب عمو گفتم:عمو جون راست میگه ی ی هفته منو با خودتون ببرید تا اینا قدرمو بدونن

ایلا هم ک دیگ کلا ماسته انگار ن انگار وایستا انقد میمونم تا خودتون بیاید دنبالم ومن با برنامه ای جدیدحال همه تونو میگیرم

عمو-عمو جون بیا بریم

منم دستمو انداختم دور بازو عمو وگفتم:عمو جون بریم

یکم ک رفتیم بعد من برگشتمو ی زبون درازی براشون کردم والا عمو خداییش از من خیلی بلند تره خیلی بلند من تقریبا تا سینه اشم با این قدم خدایی زیاد بلند نیستما ولی خوبم ن دیلاقم ن کوتوله قدم 165ووزنم 50 هیکلم مناسبه فقط کاش یکم دیگ بلند شم هیچ وقتم عادت ندارم کفش پاشنه بلند بپوشم

عمو-ایدا قدت چنده؟

-165

عمو-اوخی کوشولو

منم با همون لحنش گفتم:اوخی بچه ته

ک عمو ی خنده دختر کش کرد ایول عمو لایک داره این سری با میل خودم سوار ماشین اگاهی شدم ک از این بنزایی ک چراغش عین چشم موشه خخ تشبیه رو حال کردی؟وعمو شروع کرد ب روندن

-عمو اهنگ نداری؟

عمو-نه عمو جون

ای بابا من ک حوصله ام سر رفت

-خوب عمو من میزنم شما بخونید

-جان

-بی بلا

منم شروع کردم کوبیدن رو داش برد وعمو بعداز اسرارای من شروع کرد ب خوندن نامرد چی هم خوند زندگی من بابک جهان بخش لایک عمووووووووووووووووو

خلاصه انقد خوند وخندیدیم تا رسیدیم ب خونه شون خونه شون مثل خونه ما ویلایی تزیین شده با سنگ هایی خیلی قشنگ و دری ک ی جوری خیلی قشنگه  عمو ریموت رو زد ودر حیاطشون باز شد منم هنوز عمو وارد نشده بود در حالی ک با سرعت 20تا میرفت پریدم پایین ک یهو ترمز زد

-چیزیت نشد ؟چرا اخه این جوری کردی؟نگفتی من جواب مامانتو چی بدم؟

-عهههه عمو داشتیم من ک خوبم

-خوب حالا ولی ی دو بار دیگ این جوری بپری بیرون پا ما برات نمیمونه

-باشه عمویی

دیگ هیچی نگفتم وپرکشیدم برادیدن اهالی پریدم تو واولین نفری رو ک دیدم مینو جون بود همسایه زنمو اینا من نفهمیدم این کار وزندگی نداره؟ی سلام سر سری بهش کردم وزنمو رو بغل کردم وبساط ماچ وموچ رو راه انداختیم ک مینو ی ایش باحالی گفت ی با اجازه گفتم وب مامان زنگ زدم وبهش گفتم خونه عمو اینام اونم گفت ک بچه هام الان رسیدن خونه  حقه شونه روزشون کوفتشون شد

-زنموپرستو بچه هاتون کجان؟

-خوابن زنمو جون

ی نگاه شیطانی کردم ک ی چشمک زد وگفت :بپر زیادی خوابیدن

منم ی ایول گفتم واز پله ها رفتم بالا اول رفتم اتاق ارمان خوب اومممم این ارمان از چی زیادی میترسه؟خوب معلومه من!!!!!!خخخخخخخخ

شالمو مو برداشتم موهامو ریختم تو صورتم وهمون رژلبی رو ک خودم برای تولدش بهش داده بودم از تو کشو در اوردم یادش بخیر چقد خندیدیم سر این رژلب همچین بادش خوابید ک حد نداشت اخرشم وقتی لباش اویزون شده بود ی صندوق پر از فیلم های ترسناک در اوردم وبهش دادم ایی کیف داد اون شبببببببب

یاد قدیما بخیر

رفتم بالا سرش ودیدم انگار بنده خدا داره خواب بد میبینه  همچین دستاشو این ور اون ور پرت میکرد ک دلم سوخت ی لحظه من خوبم گفت این کار رو نکن منم با من خبیثم مشورت کردم ک گفت (حرف مفت زده)( Tosh out)

منم ب حرف همون من خبیث گوش دادم ورفتم بالا سرش پرده ها رو کشیده بود واتاقش تاریک بود خوب ب نفع من یوهاهاهاهاها

ازاین خودکارا ک تهشون پر داره  رو از جای خودکاراش در اوردم وتا جا داشت کردم تو دماغش هی خودشو این ور واون ور کرد منم ک دیدم پا نمیشه همون پارچ اب بغل تختش رو رو سرش خالی کردم ک گرفت نشست تا منو دید شروع کرد داد وهوار منم ک کلی ذوق مرگ شده بودم رفتم جلو جلو جلو نزدیکتر تا این که بهش رسیدم وکنج دیوار مبحوسش کردم ک یهووو اوخ اوخ چشت روز بد نبینه بچه شروع کرد اشک ریختن فک کنم خدا اینو دختر افریده بعد وسط راه پشیمون شده لباش اویزون شده بود هی هی ام دماغشو میکشید بالا منو میگی هیچی دیگ خدا تمام اجدادمو امرزید کف اتاق پهن شده بودم وداشتم میخندیدم ولی از اون خنده های شیطانی ک بنده خدا ترسش نپرید ک بد ترم شد همونجور اژیر کشان رفت تو اتاق عرفان ای جون میده الان جفتشونو با هم میترسونم این ارمانم فک کنم هنوز خوابه ایول ب من دوباره ک قیافه اش یادم میاد دوباره خندم میگیره رفتم تو اتاق عرفان ارمان همونجوری داشت عقب عقب میرفت ک افتاد رو عرفان ک یهو صدای داد اون عرفان اومد

-هوییییییی غول تشن تنه لشتو جم کنن اااااا ووووییییییییی

تا نگاهش  افتاد ب من من دوباره زدم زیر خنده دیگ نتونستم سرپا وایستم نشستم یکم نفس گرفتم موهامواز تو صورتم زدم کنار تا دیدن منم افتادن ب جونم وشروع کردن ب قلقلک دادن منم هی جیغ میزدم ومی خندیدم از بچه گی شدیدا قلقلکی بودم همونجور داشت جیغ میزدم ومیخندیدم ک یک ان حس کردم نفسم بالا نمیاد دیگ جیغ نزدم وهمونجوری اونجا دراز کشیده بودم ارمان ولم کرده بود ولی عرفان همچنان داشت قلقلک میداد اههههههه لعنت ب این نفس تنگی از بین چهار تا قل من باید این جوری بشم شانسو داری؟البته خدایا شما ب دل نگیرا غلط خوردم

کم کم عرفانم دست از سرم برداشت ارمان برق اتاق رو روشن کرد

عرفان-یاحضرت عباس این چرا این جوری شد

بعدم دویید تو اتاق تا ب اهالی  خبر بده

ارمان-ایدا!ایدایی چت شد یهو چرا این جوری شدی ؟

منم سعی داشتم با علامت دستام بفهمونم ک نفس تنگی دارم کم کم داشت چشمام سیاهی میرفت عرفان باز زنمو ومینو جون اومدن بالا سرم

عرفان-اون مردشور برده رو باز با خودت نیاوردی؟

با دست گفتم نه

عرفان –می بخشی ایدا ولی مجبورم

چشمام شدیدا سیاهی میرفت ی جوری شده بودم نفسم در نمیاومد داشتم بال بال میزدم واسه اکسیژن ک یهو عرفان سرش رو اورد پایین بدون درخواست هیچ لذتی لباشو گذاشت رو لبام وبا تمام قدرت فوت کرد اوففففف اخیش مثل بادکنک بادم کرد  سرشو داد بالا نفس گرفتو دوباره یکی دوبار دیگه این کار رو کرد ک من نفسم جا اومد سعی میکردم نفس بکشم منو از رو زمین بلند کرد وروی تخت گذاشت

ارمان-خوبی؟

سرم رو ب معنای اره تکون دادم

زنمو ک نفهمیدم کی رفت برام اب قند درست کنه حالا با ی لیوان اب قند با ی نی رو ب روم بود

-بگیر بخور زنمو جان اخه من صد دفعه بهت نگفتم از این شوخی ها نکن ؟تو ک مثلا اومدی اینا رو بیدار کنی چی شد ی دفعه ؟

اب قندو ازش گرفتم قبل از این ک بخورم دوس بار نفس عمیق کشیدم وشروع کردم ب خوردن

عرفان وارمان هر دوتا شون سعی کردن مینو جون با زنمو رو از اتاق بیرون کنن وقتی زنمو شون رفتن عرفان بای حالت عصبانی اومد سمت من منم تو رخت خوابش تقریبا نیم خیز شدم ک با دادی ک سرم کشید مجبور شدم دراز بکشم

-اخه دختره روانی من بهت چی بگم؟حالا این ارمان ب درک ک داشتی تو خواب زهر ترک میکردیش منم ک ب جهنم تو دست از سر خودتم برنمیداری؟

یهو با یاد اوری ارمان زدم زیر خنده ک با اخمی ک جفتشون نثار چهره زیبام کردن ساکت شدم

ارمان-همین جا بمون یکم استراحت کن بعد اگ خواستی بیا پایین

-ن بابا من خوبم چ خبره انگار چی ش...

عرفان نذاشت حرفم رو کامل کنم وگفت :همینی ک گفتم جرات داری حرف رو حرفم برن اصن خودم این جا میمونم باید برای ی ربم شده بخوابی فهمیدی؟

بادادی ک سرم کشید کلا کم مونده بود سقط شم پس بهتره نقش ی دختر خوب رو بازی کنم ودر حین خواب ....

بدنم-ایدان دیگ تروخدا یکم استراحت کن امروز پرکارترین روز زندگیت از همون لحظه ک از خواب بیدار شدی داری شیطنت میکنی

من خبیث-خوب یکم دیگه ؟مگ چی میشه بعدم امروز با این ک پرکار ترین بود بهترینم بود

من خوب-کجاش خوب بود خیلی خسته شدی بعدم اینهمه همه رو اذیت کردی و...

من خودم-همه تون خفه شید ب حرف بدن خان گوش میدیم ک جون داشته باشن کار کنن

منو باش کی فک میکنه این دختری ک الان این جا اروم خوابیده بتونه اینهمه اروم باشه کی باورش میشه ایدا مشفق 17ساله بتونه انقد اروم باشه ولی خداییش از بین اون س تای دیگ من از همه شون شر ترم یادم میاد ی سری تو مدرسه مدیرمون ب مامانم گفت:ب شما پیشنهاد میشه بچه تونو پیش یک دکتر متخصص ببرید فک میکنم با این شربازیاش بیش فعالی داره

منم قرمز شدم در حد لالیگا ولی هیچی نگفتم  همیشه هم همین جوریم بعضی جاها خانوم وباوقار ولی بعضی جاها ب حد مرگ شیطون مثل امروز دیگ خدایی امروزو خیلی شیطونی کردم درحدی ک خودمم دیگ خسته شدم پس ی تصمیم انی امشب کلا استراحت لایک 

خیلی شیطونم ولی اگ کسی از ذات درونی من خبری نداشته باشه تنها چیزی ک میتونه درمورد من بگه مغرور واز خود راضی وخود پسنده ولی نمیدونن ک من چ ماهیم ک همین جوری چشام رو بسته بودم وداشتم ب خودم فک میکردم ک اهنگ پلنگ پلی شد

میونه خوبی با این اهنگ ندارم یعنی اصلا میونه ندارم البته از نظر منا خوب پلنگ بودن من تو او ما شما ایشان چ ربطی ب من داره؟هرچی میخوای باش

-عرفان عوضش کن

-نچ نمیشه

-عرجون

همیشه برای اینکه حرص عرفان رو دربیارم بهش میگم عرجون خوب نامرد اسمش مخفف نداره

-ای بابا تو باز این جوری حرف زدی؟ن نمیشه من دوستش دارم

با ی حرکت بلند شدم گوشیشو ازدستش کش رفتم واهنگ باران تویی ارمان گرشاسبی رو گذاشتم ها اها اها این خوبه هااااا

البته از گوشی خودم گوشی اونم بهش ندادم

از اسمانم ماتم ببارد هراس بی تو ماندنم ادامه دارد

نمینویسم ترانه بی تو

چگونه پر کشد خیال واژه بی تو

ب لب رسیده جان کجایی کجایی

ربوده طاقتم جدایی

باران تویی ب خاک من بزن

باز آ ب این.....

اهههه لعنتی نذاشت ادامه اهنگ رو گوش کنم گوشیمو از تو دستم کشید وشروع کرد تو اهنگام دنبال ی اهنگ ب نظر خودش قشنگ

من نمیفهمم چرا این نسل ب خاطر مد از لذت خودشون میگذرن خداییش ادم با این اهنگای اروم ارامش میگیره یا این گوپس گوپسی ها خودم بعضی از این گوپس گوپسی ها رو در مواقع بی کاری مثل اهنگ داد نزن امیر گوش میدما ولی چون بیشتر وقتا موقع خواب اهنگ گوش میدم اهنگای ملایم برای خودم ریختم

بلاخره اهنگشو پیدا کرد

دورهمی تهی اونو گوش کرد بعد رفت تا یکی دیگ گیر بیاره تا بلاخره خیابونی بهزاد رو پیدا کرد من این اهنگ رو همون جایی ک احمد سلو میخونه رو دوست دارم فقط ب همین خاطر نگهش داشتم

میدونم ک یکی دیگ دست تو دست تو دلو میبره

ک یکی دیگ هست ک داره قیدمو میزنه

میدونم میده دستت دست اون دلو میکنه

همون دلی ک ی روزی میگفتی عاشقمه

گوشیمو از دستش کشیدم بیرون واهنگ حس معمولی تتلو رو اوردم وبلاخره ی اهنگو بی دغدغه گوش کردم ی تقریبا نیم ساعت اهنگ گوش دادیم بعدم من رو ب عرفان گفتم:بیا بریم پایین بسمه دیگه

-بیا بریم

از پله ها با عرفان پایین اومدیم البته اول من بعد اون این خانواده کلا شبیه نردبونن این یکی ام ک کلا از همه شون بدتره هیکلی وقد بلند یعنی دقیقا همون مثال غول رو قورت داده ولی خدایی از ارمان خوشگل تره البته ارمانم وقتی جدا از عرفان وایسه خیلی خوشگله ها ولی این یکی زیادی عضله داره شایدم من با این قد وهیکلم این جوری فک میکنم ک صد البته اینا زاده ذهن خرابمه

تا از رو پله ها اومدم پایین رویا رو دیدم اوخیییییییییییی ایدا فدا خوشگل خانوم این از کجا پیداش شد؟سرمو چرخوندم ک  اوه اوه اوه این جارو بابا فرهان ومامان ساحل و عموارسلان اینا عمو اردلان  دایی کوروش واینا همه با اهل وعیالاشون دیگ فکرشو بکنید اوه اوه این قل های مام ک هستن زودتر از عرفان اومدم

-های جمعیت راهپیماییه؟

دایی کوروش-اره عزیزم سخنرانمونم ک اومد الاناس راه بیفتیم حالا بیا پیش دایی ک دلم برات تنگ شده بود

-سلام کوروش کبیر حکومت در چ وضعیه؟

-ای وروجک

با خان دایی رو بوسی کردم ورفتم سراغ عمو اردلان

-سلام عمویی شمام خوبین ببخشید دیگ این خان دایی ما رو اغفال کرد

-سلام عمو جون چ حرفیه شیطون خانوم

با عمو هم روبوسی کردم وبا اهل وعیالاشون صورتم میسوزه بس ک تف مالیم کردن حیف ک فک میکنن خودمو براشون میگیرم وگرنه دستم بهشون نمیدادم

عمو اردلان با فاطمه جون زندگی میکنه واقعا زندگی عالی دارن عمو اردلان کوشوله همین پارسال ازدواج کرد ولی دایی  کوروش سه سال پیش ازدواج کرد با سحر جون ونتیجه اش شد رویا خانوم جیگر منه هنوز شیش ماهشه انقده باحاله!!!!!

عمو ارسلان وبابا فرهانم دوقلو اند دوقلو های کاملا همسان خیلی شبیه ب همن باباجونمم خیلی  خوشگله هم عموم عمو وبابا چهل وپنج سالشونه و تقریبا از همه بزرگترن ولی از همه جون دار ترن ماشاالله نتیجه زندگی اق فرهان وساحل خانم ی چهار قلوه هیفده ساله شد

ونتیجه زندگی عمو ارسلان وپرستو جون دو تا پسر یعنی عرفان 28ساله وارمان25ساله شد نمیدونم باید بیوگرافی مینو جونم بدم یا نه ؟اخه خداییش همیشه خونه زنمو ایناس

ب لباسام ی نگاهی انداختم ی سارافن پوشیده بودم وشلوار جین یخی بدون روسری با همون شکل وشمایل موهام فک کنید؟تازه خوب شد عمو اردلان بهم گفت چرا موهات این جوریه خدا پدر جونمو بیامرزه 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط :saedeh rezaie | لينک ثابت |پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:,|



موضوعات

لینک دوستان

ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان man mineviisam و آدرس manminevisam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو دفتر

بهمن 1393


نویسنده وبلاگ :

saedeh rezaie

آمار سایت
كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

کد های جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






Copyright by © www.LoxBlog.Com & Sharghi.net & NazTarin.Com